/>نازمهر مبارکه عشقت سفید پوشیده خیلی بهش میاد بهش نمیگی مبارکه وقت رفتنش قبل اینکه سم بخوره خیلی خوشحال بود گفت دارم میرم پیش خدام امه یه فرشته جا میمونه منظورش توبودی اما حیف نمیدونست که یه دیو اینجا مونده نه فرشته مبارکه النازخانوم خیلی دوستت داشت اما حیف که رفت پیش خداش از اینجا بهت میگم لعنت بهت بهترین دوست منو کشتی کثافت گفت بگم بهت حرومت خاطرات تو حلالت خاطرات من باز میگم مبارکه این نامه رو ارسال میکنم برای همه بدونن تو چه ادمی هستی هر وقت اسم محمود میاوردی دلش میریخت میگفت نکنه اونو میشتر من دوست دشته باشه برو با امیر جونت با محمود جونت بگرد خیلی دوست داشت تو هم گفتی اون منو بیشتر .... کلام اخر مبارک باشه لباس سفیدش[/img]