Quantcast
Channel: انجمن های تخصصی فلش خور - تمامی انجمن‌ها
Viewing all 32628 articles
Browse latest View live

#وضعیت ژانر وحشت در سینمای امروز

$
0
0
فیلم‌های ترسناک از همان دهه‌های آغازین سینما به خاطر پتانسیلی که در تحت تاثیر قرار دادن تماشاگر داشتند، در سینما مطرح شدند، درست است که در دهه‌های 10 و 20 فیلم‌های شاخصی همچون دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“نوسفراتو”  
(کلیک روی نام فیلم، جهت انتقال به صفحه مرتبط)، “دفتر دکار کالیگاری” و “دانشجوی پراگی” ساخته شدند ولی آن‌موقع چیزی به اسم ژانر وحشت وجود نداشت و این فیلم‌ها از ژانرها و سبک‌های دیگر به حساب می‌آمدند، از آنها به عنوان فیلم‌های اکپرسیونیستی یاد می‌شد و آن‌ها را همچون رمان‌های گوتیک می‌دانستند. در دهه‌ی 30 بود که ژانر وحشت شکل گرفت، با فیلم‌هایی مانند “فرانکشتاین”، “دراکولا”، “مرد نامرئی” و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“ناقص الخلقه‌ها” .

در دهه‌ی 40 به ویژه در نیمه‌ی دومش ژانر شروع به افول کرد، سینمای آمریکا متوصل به ساخت دنباله‌هایی از فیلم‌های موفق دهه‌ی قبل بود که به جز چند مورد، نه تنها موفقیتی نداشت بلکه باعث تجدید مشکلات هم شد. در این دهه می‌توان فیلم‌های ترسناک درخشانی در انگلستان یافت که هیچ تاثیری بر نزول این ژانر نداشتند. در اواخر دهه‌ی 40 با بمب‌های اتمی‌ای که در هیروشیما و ناکازاکی منفجر شدند، ژانر به فیلم‌های علمی تخیلی نزدیک شد و به مضمونی مانند هراس از علم روی آورد که در آن، خود انسان‌ها هستند که هیولاهای فیلم را خلق می‌کنند، همین باعث تجدید حیاتی در دهه‌ی 50 و 60 برای این ژانر شد. دهه‌ی 70 اوج سینمای وحشت بود، دهه‌ای که بهترین آثار ژانر را می‌توان در آن یافت. این دهه را دهه‌ی خلاقیت و تازگیِ ژانر وحشت می‌نامند. در دهه‌ی 80 ژانر وارد جریان اصلی سینما شد، ما شاهد فیلم‌هایی جرفه‌ای از لحاظ فنی و با بودجه‌های بالا بودیم، از فیلم‌های برتر این ژانر در دهه‌ی 80 می‌توان به “مگس” و “ویدویودروم” به کارگردانیِ کراننبرگ، “موجود” و “مه” که از کارای کارپنتر هستند، “درخشش” کوبریک، “کابوسی در خیابان الم”، “جمعه‌ی سیزدهم” و “گرگنمای آمریکایی در لندن” اشاره کرد. این نزولی که امروز در حال تماشای نتیجه‌اش هستیم، از دهه‌ی 90 شروع شد، با اینکه آثار درخشانی همچون “حس ششم”، “سکوت بره‌ها”، دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“جیغ”  
(کلیک جهت انتقال به صفحه مرتبط) و “جادوگر شهر بلر” ساخته شدند، ولی این ژانر دچار یک نزول شد. فیلم‌های خوبِ کمی که در این دهه ساخته شدند، برای جلوگیری از این افول کافی نبودند.


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


در اواخر دهه‌ی 60 پالین کیل گفته بود: “این روزها دیدن فیلمی وسترن مانند خواستگاری از یک گاو است”، اگر او اکنون زنده بود احتمالا می‌گفت که این روزها دیدن فیلمی ترسناک مانند بوسیدن یک زامبیست، دیگر هم نمی‌توانستیم بگوییم که دارد سخت‌گیری‌های خودش را می‌کند، نه، حال و روز سینمای وحشت الان واقعا خراب است. اگر بیایم به فیلم‌های ترسناکِ درخشانی که از 2000 به بعد ساخته شده‌اند نگاه کنیم، تعدادشان بدون شک کمتر از تعداد این سال‌هاست، دلایلش هم بسیار است، فیلم‌ها اکنون نوآوری ندارند، یک چیز را به همان شکل همیشگی آنقدر تکرار می‌کنند تا تبدیل به کلیشه‌های فوق‌العاده زجر آور شوند. این فیلم‌ها از هنر فاصله گرفته، از سینمای واقعی فاصله گرفته و به توده‌هایی از خشونت، خون و ترس‌های پوچ تبدیل شده‌اند، بدون هیچ گونه خلاقیتی در داستان‌گویی، تصویر سازی و انتقال ترس به بیننده.

در این دوره در سینمای وحشت ما شاهد 2 چیز ناگوار بودیم: 1: بازسازی فیلم‌های موفقِ دهه‌های قبل 2: فیلم‌های مجموعه‌ای. بازسازی‌های این دوره به هیچ وجه مانند بازسازی‌هایی که در دهه‌های قبل انجام می‌شد، موفق نبود (به غیر از “حلقه” که از روی فیلمی ژاپنی به همین نام بازسازی شده و خیلی‌ها می‌گویند که از نسخه‌ی اصلی هم بهتر است)، فیلم‌های مجموعه‌ای مانند ویروسند، آن‌ها اثر یک فیلم ترسناک خوب را با ساختن چندیدن و چند دنباله برای آن خدشه دار می‌کنند. در حال حاضر اگر فیلمی بخواهد در این ژانر، درخشان باشد، نیازمند خلاقیت بسیاری است، باید به جای کثافت‌کاری‌های صِرف، دارای تعلیق، کنایه‌های دراماتیک و عناصری باشند که ترس را در بطن مخاطبش ایجاد کند نه اینکه مجموعه‌ای از خون، آدمکشی و سر بریدن‌هایی باشد که فقط حال بیننده‌ها را به هم می‌زنند. یک نگاهی به آثار برتر ژانر در سال‌های اخیر بیندازید؛ “جادوگر شهر بلر” که فرمی جدید را به وجود آورد، فرمی که هر سال فیلم‌هایی که از رویش تقلید می‌کنند، به غیر از یکی دو مورد فیلم‌های سخیف‌تری می‌شوند، “شانِ مرده” و “زامبی لند” که کاملا مرز بین دو ژانر کمدی و ترسناک را برداشتند، نه مانند سم ریمی در دهه‌ی 80، بلکه با تزریق هوشمندانه‌ی کمدی در این ژانر، “من را به جهنم ببر” که بازگشت دوباره‌ی سم ریمی به فیلم‌های ترسناک بود، او با این فیلم مشخصه‌های قبلی‌اش را در ظاهری نو و جدید احیا کرد.


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


فیلم‌هایی هم همچون “میزبان”، “ستون فقرات شیطان” و “بابادوک” در این مدت ساخته شدند که از سرگرم کنندگیِ ژانر گذشتند تا به هدف‌هایی والاتر برسند. البته در این مدت کارگردانی همچون جیمز وان با آثاری مانند “اره”، “جن‌گیری” و “موذی” پا به عرصه گذاشته که ممکن است شاهکار و اورجینال نباشند ولی آثار خوش ساختی‌اند، همین هم باعث محبوبیتِ او بین عموم تماشاگران شده. یکی دیگر از فیلم‌های ژانر که نمی‌شود نامی از آن نبرد، “کابینی در جنگل” است که در سال 2012 اکران شد و صر و صدای بسیاری هم به پا کرد، فیلمی که بسیار کلیشه‌ای آغاز می‌شود: چند نفر به کلبه‌ای شوم در وسط جنگل می‌روند، ولی بقیه‌ی فیلم روندی کاملا غافلگیر کننده می‌گیرد، از “جیغ” به بعد فیلمی اینگونه از قواعد ژانر منحرف نشده بود، اگرچه پایان فیلم بسیار ناامید کننده است، ولی از آن فیلم‌هاییست که پتانسیل احیای یک ژانر  نسبتا مرده را دارند.

ژانر وحشت خیلی وقت است که از هنر فاصله گرفته، از سال 2000 است که فیلم‌های ترسناک خون و خون‌ریزی‌های پوچ را به جای استفاده از حس ترس مخاطب برای ترساندنش به کار می‌برند،اگر به لیست‌هایی که منتقدها پایان هر سال منتشر می‌کنند نگاه کنید، در لیست بدترین‌های سال همیشه چند فیلم ترسناک دیده می‌شود اما خیلی کم پیش می‌آید که فیلمی ترسناک در لیست بهترین‌ها قرار داشته باشد. به هر حال، چند سالی است که دارد بارقه‌هایی از احیای دوباره‌ی ژانر دیده می‌شود ..


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


منبع: Gamenews.ir

ما تو رو میپذیریم، گابل گابل!

$
0
0
عجیب الخلقه ها- Freaks 1932
کارگردان: تاد برانینگ
فیلمنامه نویس: تاد رابینز


“عجیب الخلقه ها” یکی از چند فیلم درخشانی است که مترو گلدن مه‌یر در دهه‌ی 30 در ژانر وحشت ساخت، دهه ای که به دهه‌ی شکل گیری این ژانر معروف است. تا قبل از این فیلم، از عجیب الخلقه ها به عنوان شر مطلق استفاده و تصویر تهدید آمیزی از آن ها برای جامعه نشان داده می‌شد، ولی شاهکار براونینگ کلیشه ها را به چالشی جدی کشید، فیلم او تصویری جدید از تقابل میان انسان ها و عجیب الخلقه ها به نمایش می‌گذارد. براونینگ از عجیب الخلقه‌های واقعی استفاده می‌کند و گریمی در فیلمش وجود ندارد، او در ابتدای فیلم ما را با ظاهر کاراکتر هایش آشنا می‌کند و سپس مارا به اعماق وجود آنها می‌برد. او با بار احساسی‌ای که به فیلم می‌بخشد، باعث شده تا از فیلمش به عنوان ضد وحشتزا یاد شود.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

وقتی ایرونگ تالبرگ، مدیر ام‌جی‌ام، برای اولین بار فیلمنا‌مه‌ی این فیلم را خواند، از هولناک بودن آن شگفت زده شد، نتیجه‌ی کار هم آنقدر هولناک بود که بتواند هر کسی را به تهوع بیندازد، انگلستان به مدت سی سال اجازه‌ی نمایش به این فیلم نداد. “عجیب الخلقه‌ها” در زمره‌ی فیلم‌های نیمه شب قرار می‌گیرد، فیلم‌های که سینماها به خاطر زجر آور بودنشان آنها را در سانس‌های نیمه شب پخش می‌کنند. استفاده از هنرمندان واقعی سیرک‌ها (انسانی بدون دست و پا، زنی با صورت پر مو، کوتوله‌ها و …) از جمله چیزهایی بودند که توانایی این را داشتند با وجود بار عاطفی بالا در فیلم، صفت زجرآور را به عضو جدایی‌ناپذیر آن تبدیل کنند.

دیوید لینچ این فیلمش را با الهام و در ستایش از شاهکار براونینگ ساخته است. این دو فیلم در به نمایش گذاشتن درماندگیِ عجیب الخلقه ها در بین انسان‌ها و تقابل آن دو با هم، بسیار به هم شباهت دارند. هر دوی آن ها ظاهر و باطن را به چالش می‌کشند. این دو فیلم با هم تفاوت‌های ریادی دارند ولی الهام لینچ از براونینگ غیر قابل انکار است. لینچ در در سکانس آغازی فیلمش کلمه ی ”freaks” را بر ورودی سیرک نشان میدهد.
در یکی از سکانس های فیلم، عجیب الخلقه‌ها در حال رقص و پایکوبی‌اند و به شخصیت کلئوپاترا می‌گویند “ما تو را به عنوان یکی از خودمان می‌پذیریم”. تبدیل شدن مرموزانه‌ی او به یک زنِ جوجه مانند، مکمل این جملست: “انسان ها همان عجیب الخلقه ها و عجیب الخلقه ها همان انسان‌ها هستند”. آن‌ها خودشان را با دنیای انسان‌ها تطبیق داده‌اند و قابلیت زندگی در دنیایی که در آن خلق شده‌اند را دارند، به سیگار کشیدن مردِ بدون دست و پا و غدا خوردن زنِ بدون دست نگاه کنید، کاگردان هم به این صحنه‌ها توجه بسیار و خواستار این بوده که شما این جهانبینی او را درک کنید.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

بهترین سکانس فیلم، یکی از بهترین سکانس‌های سینمای وحشت در تمام دوران است: عجیب الخلقه ها زیر باران انتقام می‌گیرند. وقتی که آن‌ها هرکولِ چاقو خورده را محاصره می‌کنند، دوربین همراه با هرکول به آرامی عقب و زیر کالسکه ها می‌رود و در ادامه دوربین عجیب الخلقه‌ها را نشان می‌دهد که دارند به او نزدیک می‌شوند. این سکانس برای الان هم استادانه است دیگر چه برسد به بیش از نیم قرن پیش !

“دراکولا” که تاد براونینگ یک سال قبل از “عجیب الخلقه‌ها” آنرا ساخت را شاید بتوان در کنار “فرانکشتاین” ساخته‌ی جیمز ویل، مهمترین آثار تاریخ سینمای وحشت نامید، اگر این دو فیلم نبودند شاید دیگر ژانر وحشتی هم نداشتیم. اما “دراکولا” با وجود تمام موفقیت و اهمیت‌اش به هیچ وجه بهترین اثر کارگردانش نیست. برانینگ در فیلم بعدی‌اش، “عجیب الخلقه‌ها”، مشخصه‌های ژانر را به کلی به هم ریخت، برای اولین بار در سینمای وحشت انسان‌ها هیولاهای فیلم بودند، او حتی رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین دو کوتوله‌ی فیلمش را بسیار بهنجارتر از رابطه‌ی دو انسان شرور فیلمش نشان می‌دهد. فیلم برانینگ یک شاهکار هنری و نامتعارف بود، برای همین هم شکست تجاری بسیار بدی خورد، بعد از مدتی کوتاه استودیو مجبور شد فیل را از روی پرده‌ی سینما بردارد، نمایش فیلم یک افتضاح بود. این شکست به معنای پایان برانینگ بود، او تا پایان دهه یعنی تا زمان ترک هالیوود فقط سه فیل ساخت. سی سال بعد یعنی در 1962، فیلمِ برانینگ به عنوان گنجینه در جشنواره ی کن پخش شد و بعد از آن هم انگلستان اجازه‌ی پخش سراسری به آن داد، همین باعث شهرت برانینگ شد، گرچه بعد از مرگش بود.
Source: Gamenews.ir

زیباترین دختر روسیه معروف به باربی

$
0
0
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.



دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.



دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

کهکشان درون گوی کریستالی :)

$
0
0
بیگ بنگ: یک گوی کریستالی کوچک در این عکس لحظه‌ای خلاقانه به نظر یک کهکشان کامل را درون خود جای داده است. البته، این کهکشان همان کهکشان راه شیری ما است.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




این تودۀ مرکزی درخشان با شکاف‌های غبار بین ستاره‌ای به وسعت هزاران سال نوری، در این شب طولانی نیمکرۀ جنوبی ِ آسمان تاریک شیلی بر فراز رصدخانه پارانال دیده می شود. این عکس به تلسکوپ خیلی بزرگی نیاز نداشت. در نهایت، عکاس با یک دوربین دیجیتال بر روی سه پایه و یک توپ کریستال در روبرویش، این عکس کیهانی خارق‌العاده از کهکشان‌مان را تهیه کرده‌ است.


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

شاید امواج گرانشی از کرم‌چاله‌ها ساطع می‌شوند!

$
0
0
بیگ بنگ: رویداد غیرمنتظره‌ای در حال وقوع است. در سال ۱۹۳۵ در نظریه آلبرت اینشتین و نیتان روزن به وجود کرمچاله‌ها اشاره شد، طوری که این کرمچاله‌ها با گرانش فوق‌العاده خود باعث خم شدن فضا-زمان شده و همانند پل رابط، دو نقطه از فضا را به هم وصل می کنند. نظریه کرمچاله‌ها همچنان مفهومی ناشناخته برای علم است، طوری که عامل انتشار امواج گرانشی تازه ثبت شده به طور عجیبی ناشناخته است و ما قادر به تشخیص این موضوع نیستیم که آیا برخورد سیاهچاله ها باعث ایجاد این امواج شده و یا برخورد کرمچاله‌ها؟




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




به گزارش بیگ بنگ، حتی احتمال می رود اجرام نظری موسوم به (ECOs) فازبال ها(fazballs) یا گراواستارها(gravastars) که جایگزین سیاهچاله‌ها هستند بتوانند عامل انتشار این امواج باشند. این دو محقق به این موضوع اشاره می کنند که اگر بتوان تفاوت بین سیگنال‌های منتشر شده از برخورد سیاهچاله‌ها را با سیگنال های منتشر شده از برخورد (ECO) ها تشخیص داد، دید ما را در تشخیص اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است، بهتر خواهد کرد.
به گفته دانشمندان فیزیک نظری “پابلو بواِنو” و  “پابلو کانو” از دانشگاه لیوون بلژیک: گیرنده‌های ما سیگنال گرانشی نهایی را به ثبت رسانده‌اند، این سیگنال با مراحل نهایی برخورد دو سیاهچاله مطابقت قابل توجهی دارد و بعد از فروپاشی کامل این رویداد بعنوان خاصیتی از خود، افق رویداد را باقی میگذارد. به گفته محققان اگر افق رویداد تشکیل نمی شد، آن نوسانات هرگز به وجود نمی آمدند و در عوض سیستم منظمی را از خود بجای میگذاشتند. برای درک بهتر موضوع میتوانید رفتار امواج صوت در یک چاه را متصور شوید.
موضوع بحث برانگیزی که وجود دارد، بروز رفتار مشابه در حین برخورد دو سیاهچاله با یکدیگر و (ECO)ها با یکدیگر است. به همین دلیل بودن یا نبودن سیستم‌ها برای تشخیص تفاوت بین این دو رویداد الزامی است. این سیستم‌ها ممکن است که وجود داشته باشند، اما بدلیل عدم وجود مدل‌های ریاضی برای محاسبات و تشخیص آن ها، قابل رویت نیستند. بر همین اساس محققان سعی در ایجاد مدل ریاضی مبنی بر کرم‌چاله‌های در حال چرخش هستند؛ این کرم‌چاله‌ها همانند نوعی از سیاه‌چاله‌ها هستند که سیاچاله کر (Kerr black hole) یا سیاه‌چاله چرخان(Rotating black hole) نامیده میشوند.
به گفته “بواِن” کرم‌چاله‌ها فاقد افق رویداد هستند، اما با خم کردن فضا-زمان راه میبانبری را برای سفر به مکان دیگر ایجاد می کنند. همچنین آنها با تغییرات چرخشی، امواج گرانشی تولید می کنند. اگر کرم‌چاله‌ها باعث به وجود آمدن سیگنال امواج گرانشی باشند پس این نتیجه را میتوان گرفت که سیاهچاله‌ها باعث ایجاد سیگنال‌های امواج گرانشی لایگو باشند.
وجود سیاهچاله‌ها را نمیتوان نقض کرد، این اجرام میتوانند در مقیاس و شکل‌های دیگری در کیهان وجود داشته باشند(همانند سیاه‌چاله‌های فوق‌العاده عظیم). اما موضوع زمانی جالب می شود که علت انتشار سیگنال امواج گرانشی لایگو چیز دیگری باشد و در این صورت است که باید در مورد وجود سیاهچاله‌ها تجدید نظر شود. با وجود این همه تحقیق نتایج این تیم همچنان نامشخص است. با وجود تفاوت واضحی که در سیستم‌های موجود در مدل هستند، نمودار مدل چرخش کرم‌چاله‌ها تفاوت زیادی با چیزی که تا به الان مشاهده شده ندارند.
این به آن معنی است که سیگنال مورد نظر برای اثبات نظریه محققان هنوز دیده نشده است و این امر میتواند باور محققان را به مرور زمان تغییر دهد. “بواِتو” میگوید: موجودیت سیستم‌ها در سیگنال‌های LIGO یا VIRGO میتواند اثباتی انکار ناپذیر در عدم وجود سیاه‌چاله‌ها در اخترفیزیک باشد. زمان گویای این واقعیت خواهد بود که آیا سیستم‌ها وجود دارند یا نه؟ و اگر جواب مثبت باشد، کشف بزرگی در تاریخ فیزیک رخ خواهد داد.


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




“سوسان اسکات” از دانشگاه بین‌المللی استرالیا گفت: وجود مدارکی برای موجودیت سیاه‌چاله‌ها و عدم وجود مدرکی برای اثبات کرم‌چاله‌ها، علم را با مشکل بزرگی روبرو می کند؛ وجود سیاهچاله‌ها واقعا عجیب است. هزاران مدرک وجود دارد که موجودیت و شکل‌گیری آنها از فروپاشی ستاره‌های پر جرم را اثبات کند.
اما کرم‌چاله‌ها بدون داشتن هیچ روشی برای ایجاد شدن فقط در نظریه‌های علمی- تخیلی وجود دارند. حتی اگر به طریقی ساخته شوند، به دلیل بی ثباتی شدیدی که دارند نمیتوان مدرکی از وجود آنها ثبت کرد.

واقعیت این است، نظریه پردازانی که عامل وجود امواج گرانشی لایگو را برخورد کرم‌چاله‌های در حال چرخش میدانند، رویداد عجیبی را توصیف می کنند. دهه‌هاست که از نظریه نسبیت عام این استدلال قابل فهم است که کرمچاله‌ها به طور عجیبی وجود دارند. اسکات افرزد: پس منصفانه است که از امکان وجود کرمچاله‌ها، هیجان زده شویم. و این خیلی عجیب خواهد بود که متوجه شویم موجودیت لایگو در نتیجه برخورد کرم‌چاله‌های در حال چرخش است و خیلی دلگرم کننده است که اگر در آینده بتوانیم این امکان را رد کنیم.
کشف امواج گرانشی واقعا شگفت‌انگیز است و شگفت‌انگیزتر خواهد شد زمانی که بتوانیم ابزار ِ آینده را تقویت کنیم و باری دیگر به این رویداد نگاه بیندازیم. اما شاید در مورد کرم‌چاله‌ها نباید هنوز منتظر کشفیات جدیدی باشیم. به گفته اسکات: شناخت کرم‌چاله‌ها میتواند موج تحول عظیمی را در نجوم امواج گرانشی ایجاد کند و نجوم را بعنوان کلیت معرفی کند، اما ما هیچ مدرک و دلیلی برای اثبات و ارائه این موضوع نداریم. هدف از انتشار این مقاله این است که مبنا و مسیر تحقیقات در آینده مشخص شود؛ هیچ لزومی ندارد که کرم‌چاله‌ها اثبات شوند، شاید این تحقیق راه ما را در شناخت هر چه بهتر سیاهچاله‌ها یاری دهد. جزئیات بیشتر این پژوهش در نشریۀ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Physical Review D  منتشر شده است.

نورهای شمالی و ابرهای شب‌تاب ..

$
0
0
بیگ بنگ: آسمان پس از غروب خورشید نزدیک به انقلاب تابستانی در روز ۱۷ ژوئن در این دریاچۀ آرام منعکس شده است. این صحنه گرگ و میش آرام در نزدیکی باشاو – آلبرتای کانادا، در شمال سیاره زمین گرفته شده است.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.





ابرهای شب تاب که معمولأ در ماه‌های تابستان در ارتفاعات بالایی مشاهده می شوند، درست در بالای افق قرار دارند و نور را در آسمان تاریک‌تر تزریق می کنند. در نزدیکی لبه فضا، شکل‌های یخ مانند در واقع تراکم غبار شهاب سنگی یا خاکستر آتشفشانی هستند که هنوز در نور خورشید در ارتفاعات بالا دیده می شوند. همچنین، در نزدیکی لبه فضا در این شب شمالی کوتاه، فعالیت خورشیدی موجب ایجاد ِ شفق قطبی یا نورهای شمالی دوست داشتنی شده است.

» سپیده‌دم در مدار نهایی سرس «

$
0
0
بیگ بنگ: فضاپیمای سپیده دم ناسا برای بررسی دقیق سیاره کوتوله سرس در اوایل ماه ژوئن ۲۰۱۸، به پایین‌ترین و آخرین مدار ِ نزدیک خود خواهد رسید.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




به گزارش بیگ بنگ، بلافاصله پس از آن، فضاپیما کار خود را برای جمع‌آوری تصاویر و سایر اطلاعات علمی از چشم‌اندازی بی‌سابقه آغاز خواهد کرد. این مدار در کمتر از ۵۰ کیلومتر بالای سطح این سیاره کوتوله قرار دارد و لذا فضاپیمای سپیده‌دم می‌تواند ۱۰ برابر هر فضاپیمایی که تاکنون به این سیاره نزدیک شده، به آن نزدیک گردد. سپیده‌دم، اشعه گاما و نوترون‌ها را جمع‌آوری خواهد کرد که به دانشمندان کمک می‌کند تا تغییرات رخ داده در ساختار شیمیایی لایۀ بالایی سرس را درک کنند.
همچنین این مدار بسیار ِ نزدیک، به فضاپیما اجازه می دهد تا برخی از نزدیکترین تصاویر از سرس ثبت شود. انتقال این فضاپیما از مدار قبلی به مدار نهایی به اندازۀ تغییر دادن یک خط، ساده نیست. تیم ماموریت برای ماه‌ها کار کردند تا بتوانند مسیر مورد نظر را برای بخش دوم ماموریت گستردۀ این فضاپیما که توسط یک موتور یونی کار می‌کند، طرح ریزی نمایند. مهندسان بیش از ۴۵۰۰۰ مسیر ممکن را قبل از طراحی برنامه‌ای که به بهترین مشاهدات علمی منتج شود، امتحان نمودند.


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.





دکتر کارول ریموند، پژوهشگر سپیده‌دم، از آزمایشگاه پیش‌رانش جت ناسا، در این خصوص گفت: «تیم مشتاقانه منتظر کسب مناظر دقیق و  تصاویری با وضوح بالا برای  آزمایشات جدید و بسیار دقیق ِ خود هستند.» این داده‌های با وضوح بالا به ما اجازه می‌دهد تا تئوری‌هایی را که از مجموعه داده‌های قبلی به دست آمده‌اند، آزمایش کنیم و ویژگی‌های جدید این سیاره کوتوله جذاب را کشف نماییم.

باستانیان دریا و ستارگان آسمان

$
0
0
بیگ بنگ: ممکن است چیزهایی که در عکس می بینید شبیه سنگ‌هایی گرد به نظر برسند. همچنین، آنها نسخه‌ای مدرن از یکی از قدیمی‌ترین اشکال حیات به نام دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
استروماتولیت‌ ها هستند.





دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.





فسیل ها نشان می دهند که استروماتولیت ها حدود ۳٫۷ میلیارد سال پیش بر روی زمین شکل گرفتند – حتی قبل از اینکه بسیاری از ستارگان آشنا در آسمان شب مدرن وجود داشته باشند. در این عکس برجسته که در غرب استرالیا گرفته شده، فقط کمان مرکزی باستانی کهکشان راه شیری زودتر شکل گرفته است. حتی ابرهای ماژلانی که کهکشان‌های ماهواره‌ای راه شیری هستند و در این عکس برجسته در زیر کمان ستارگان راه شیری دیده می شوند وقتی استروماتولیت‌ها برای اولین‌بار بر روی زمین رشد کردند به این شکل امروزی نبودند. استروماتولیت‌ها در واقع بیوفیلم‌هایی از میلیاردها میکروارگانیسم هستند که می توانند به آرامی به سمت نور حرکت کنند. استروماتولیت‌های باستان با استفاده از نور برای آزادسازی اکسیژن در هوا، به زمین کمک کردند تا پذیرای اشکال مختلف حیات نیز شود، مثل انسان‌ها.

باستانیان دریا و ستارگان آسمان

$
0
0
بیگ بنگ: ممکن است چیزهایی که در عکس می بینید شبیه سنگ‌هایی گرد به نظر برسند. همچنین، آنها نسخه‌ای مدرن از یکی از قدیمی‌ترین اشکال حیات به نام دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
استروماتولیت‌ ها هستند.






دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.






فسیل ها نشان می دهند که استروماتولیت ها حدود ۳٫۷ میلیارد سال پیش بر روی زمین شکل گرفتند – حتی قبل از اینکه بسیاری از ستارگان آشنا در آسمان شب مدرن وجود داشته باشند. در این عکس برجسته که در غرب استرالیا گرفته شده، فقط کمان مرکزی باستانی کهکشان راه شیری زودتر شکل گرفته است. حتی ابرهای ماژلانی که کهکشان‌های ماهواره‌ای راه شیری هستند و در این عکس برجسته در زیر کمان ستارگان راه شیری دیده می شوند وقتی استروماتولیت‌ها برای اولین‌بار بر روی زمین رشد کردند به این شکل امروزی نبودند. استروماتولیت‌ها در واقع بیوفیلم‌هایی از میلیاردها میکروارگانیسم هستند که می توانند به آرامی به سمت نور حرکت کنند. استروماتولیت‌های باستان با استفاده از نور برای آزادسازی اکسیژن در هوا، به زمین کمک کردند تا پذیرای اشکال مختلف حیات نیز شود، مثل انسان‌ها.

آیا واقعا روی کره ماه آب وجود دارد؟

$
0
0
بیگ بنگ: نظریه‌های پیشین درباره وجود آب در ماه ممکن است درست باشد، اما در مطالعه جدید محققان ژاپنی، این موضوع به شکلی منحصر به فرد بررسی شده است.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




به گزارش بیگ بنگ به نقل از ایسنا، در طول سال‌ها، گمانه‌زنی‌های بی‌شمار و بحث در مورد اینکه آیا آب در ماه وجود دارد یا نه، انجام شده است. با این حال، این گمانه‌زنی‌ها زمانی که گروهی از دانشمندان دانشگاه “توهوکو” ژاپن، یک ماده معدنی به نام “موگانیت”(Moganite) را درون یک سنگ قمری در کویر شمال غربی آفریقا که از ماه آمده، پیدا کردند، قوت گرفت.


علت ادعای محققان مبنی بر وجود آب در ماه این است که این ماده معدنی برای شکل‌گیری نیاز به آب دارد و به این ترتیب در ماه، آب وجود دارد.”موگانیت” یک کریستال از دی‌اکسید سیلیکون و شبیه به کوارتز است و بر روی زمین، زمانی به عنوان رسوب تشکیل می‌شود که آب قلیایی حاوی SiO2تحت شرایط فشار بالا تبخیر شود. “ماساهیرو کایاما” سرپرست این مطالعه می‌گوید: وجود موگانیت به قوت نشان می‌دهد که آب بر روی ماه وجود دارد.


“کایاما” ۱۳ نمونه سنگ ماه را همراه با تیم خود انتخاب کرد و از تکنیک‌های پیشرفته برای بررسی و تجزیه و تحلیل ساختارهای شیمیایی و ترکیبات مواد معدنی آن استفاده کرد که شامل روش‌هایی مانند طیف‌سنجی میکرو-رامان و میکروسکوپ الکترونی بود. فقط یکی از این ۱۳ نمونه حاوی موگانیت بود. این موضوع، نظریه محققان را تأیید کرد که هیچ راهی برای شکل‌گیری این سنگ در صحرای شمال غربی آفریقا وجود ندارد، بنابراین این سنگ به همراه موگانیت داخلش در ماه شکل گرفته است.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.




“کایاما” افزود: اگر هوای خشک صحرا می‌توانست موگانیت را در سنگ‌ها تولید کند، بنابراین باید در تمام نمونه‌های ما وجود می‌داشت، اما چنین چیزی نبود. این اولین بار است که دانشمندان وجود موگانیت را در سنگ قمری شناسایی کرده‌اند. نظریه محققان ژاپنی این است که این سنگ‌هایی که در بیابان آفریقا یافت شده، احتمالا از منطقه Procellarum Terrane (منطقه‌ای در کره ماه) آمده است.


محققان می‌گویند که شکل‌گیری موگانیت به علت تبخیر آب در نور شدید خورشید رخ می‌دهد. نظریه موجه آنها این است که کریستال‌های یخ‌آب که در عمق سطح ماه و به دور از نور خورشید مدفون شده‌اند، می‌توانند وجود داشته باشند. در گذشته مأموریت‌های فضایی متعددی وجود داشته است که وجود یخ یا آب متمرکز در قطب‌های ماه را تایید کرده است. با این حال، این اولین بار است که دانشمندان شواهد جامعی از حضور یخ‌آب فراوان در کمربند میانی و سطوح پایینتر ماه یافته‌اند.




دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
  





براساسبرآوردهای ارائه شده توسط تیم ژاپنی، حدود ۰٫۶ درصد از وزن خاک ماه حاوی آب است. اگر برآوردهای آنها دقیق باشد، کاوشگرانی که در آینده روی ماه فرود می‌آیند، بدون شک دسترسی راحت‌تری به این منابع خواهند داشت. این کشف به طور قابل توجهی احتمال سکونت انسان و برپایی تجهیزات برای زندگی انسان را در ماه افزایش می‌دهد. به طوری که طی چند دهه آینده، ممکن است انسان در خاک ماه زندگی کند. “کایاما” می‌گوید: آب‌های تحریک شده با باد خورشیدی می‌تواند بینش جدیدی را در مورد تاریخ فعالیت خورشید به ما نشان دهد و آب‌های آتشفشانی ما را با اطلاعات مربوط به تکامل ماه همراه با آب آشنا می‌کند. این‌ها همه بسیار هیجان‌انگیز هستند. جزئیات بیشتر این پژوهش در نشریۀ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Science  منتشر شده است.

به چی معتادی؟! (جدید جدید زوووود بیاین)

$
0
0
خب خب از موضوع تایپک معلومه قضیه از چه قراره Big Grin  Big Grin

زود بگین ببینم بیشتر به چی معتادین؟! Tongue

سخنان بزرگان درباره ی کتاب

$
0
0
به نظر من، کتاب بیش از درس و معلم به انسان می آموزد. من نُه دهم معلومات خود را از کتاب آموخته ام و یک دهم را از معلم و درس.
طباطبایی

افکار و اندیشه های انسان به گونه ای است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب پایه اندیشه ها و افکار انسان را بر مبنای جدید یا در مسیر خاصی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت میلیون ها انسان را در راه مخصوصی بیندازد.
اینشتین

آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش نمی گذرد، ولی کسی که به کتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامی که به مطالعه یا تفکر مشغول است، جهنم، به تنهایی برای او بهترین بهشت هاست.
موریس مترلینگ

خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
ویکتور هوگو

برای نابود کردن یک فرهنگ

نیازی نیست کتابها را سوزاند

کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند . . .
ویکتور هوگو

کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند: کتابهایی که می‌خوانید و انسانهایی که ملاقات می‌کنید.
مک لوهان

کتاب، سفینه‌ای است که اقیانوس بیکران زمان را درمی‌نوردد.
فرانسیس بیکن

کتاب، مونس و غمخوار اوقات حزن و خستگی است که غم و اندوه را به سرور و شادمانی تبدیل می‌کند؛ رنج و غم را از آینه‌ی خاطر زدوده و گنجینه‌ی ذهن را پر از گوهرهای گرانبها می‌کند.
ساموئل اسمایلز

من هیچ غمی نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد. کتاب، عمر دوباره است. در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، نیست.
مُنْتِسکیو

کتاب را حافظه بشریت خوانده اند. مجموعه دانش و معارف تاریخ مدّون چند هزار ساله را در کتاب می توان یافت. هیچ کدام از وسایل ارتباطی، ژرفای لازم را در اندیشه و تفکر و حوزه قدرت خلاقیت انسان آن گونه که خواندن و نوشتن پدید می آورد، ایجاد نمی کند. از این رو ترویج کتاب و کتاب خوانی، وظیفه و رسالت اصلی دست اندرکاران فرهنگ و دانش جامعه ما می باشد.
صادق طباطبایی

بهترین سخن گویان و یاران، کتاب است و آن گاه که دوستان تنهایت نهند، می توانی به آن سرگرم شوی. اگر او را هم راز خویش قرار دهی، سرّ تو را فاش نمی کند و با کتاب است که می توان به دانش و نیکی ها دست یافت.
بیهقی

بدون حکومت، می شود زندگی کرد، ولی بدون کتاب و مطبوعات نمی شود.
آبراهام لینکلن

برگ های کتاب به منزله بال هایی هستند که روح ما را به عالم نور و روشنایی پرواز می دهند.
وُلتر

مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعات سلامت‏ بار به ساعات لذتبخش.
مونتسکیو

مطالعه همان اثری را در وجود آدمی می‏گذارد که ورزش در بدن انسان ایجاد می‏کند.
ریچارد استیل





همبازی شدن ترانه علیدوستی و نوید محمدزاده

$
0
0
 مبازی شدن ترانه علیدوستی و نوید محمدزاده در فیلم جدید مانی حقیقی به گزارش اولی ها: بر اساس خبرهای منتشر شده مانی حقیقی که هم اکنون فیلم خوک را روی پرده سینما دارد، فیلم تازه ای با نام تفریق، با حضور نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی خواهد ساخت.

همبازی شدن ترانه علیدوستی و نوید محمدزاده

فیلم سینمایی تفریق جدیدترین فیلم مانی حقیقی خواهد بود و نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی به عنوان اولین بازیگران فیلم تفریق به کارگردانی مانی حقیقی معرفی شده اند. قرار بود فیلمبرداری این فیلم در چند روز گذشته آغاز شود، اما فیلم همچنان در مرحله پیش‌تولید است.

آخرین فیلم مانی حقیقی که هم اکنون در حال اکران است، فیلم خوک بود. این درام اجتماعی در طول اکران توانست نظر برخی از مخاطبان را جذب کند. در نقد فیلم خوک نظر اولی ها چنین است: خوک را نباید ساده انگاشت. خوک فیلمی است که با دید عمیق و نگاهی ثانویه، تعابیر و تحلیل های متفاوت و ارزشمندی از آن حاصل  شود که هر کدام با سبک و سیاق خاص خودشان یادآور بخشی از زندگی و جامعه امروزی میکند

نگاهی به پاکسازی- The Purge#

$
0
0
اگر تیزر تبلیغاتی فیلم « پاکسازی / The Purge» را ببینید، می دانید که داستان و فرضیه ی اولیه ی فوق العاده ای دارد. سال ۲۰۲۲ است و آمریکا از فروپاشی اقتصادی سر بلند کرده است. بیکاری در پایین ترین حد خود تا به حال قرار دارد و میتوان گفت واقعاً جرم و جنایتی رخ نمی دهد. چرا؟ زیرا هر سال یک شب، به شهروندان قانون مدار مجوزی برای کشتن داده می شود و هیچ عقوبت و کیفری هم در انتظارشان نیست. اینگونه آنها از انگیزش های خشونت باری که ممکن است در طول ۳۶۴ روز دیگر سال به سراغشان آمده باشد، رهایی پیدا می کنند. پس بفرمایید و ساتورتان را تیز کنید، اسلحه ی مارک اسمیت و وسون تان را از گلوله پر کنید و خشم درونی خود را آزاد سازید، چون شب پاکسازی فرا رسیده است!

به شدت وحشت آور است، درست است؟ خیلی بد شد که نویسنده و کارگردان فیلم جیمز دی موناکو/ James DeMonaco در تولید فیلم به اندازه ی کافی سلیقه و زحمت به خرج نمی دهد. فیلم که آغاز می شود، با جیمز سندین (ایتن هاوک/ Ethan Hawke) روبرو می شویم که فروشنده ی تجهیزات ایمن سازی منازل است و توانسته از وحشت همسایگان خود و تبدیل عمارت های آنها به دژهایی نفوذناپذیر و تک افتاده، ثروت زیادی به جیب بزند. خود این افراد بیش از آن روحیه ی لطیفی دارند که آدم کش باشند، بنا براین وقتی شب پاکسازی از راه می رسد، خانه را چفت و بست می کنند و مانند یک مسابقه ی بولینگ، برای تماشای خشونت ها پای تلویزیون می نشینند.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

سندین، همسرش (لنا هیدی/ Lena Headey) و دو فرزندشان (آدلاید کین/ Adelaide Kane و مکس برک هولدر/ Max Burkholder) فکر می کنند از شورش و غوغای بیرون خانه نیز مصون هستند. اما بعد یک مرد سیاهپوست که تحت تعقیب قرار گرفته پیدا می شود و التماس می کند تا به داخل راهش بدهند. آنها باید چه کاری انجام بدهند؟
دی موناکو که یک فیلم دیگر با بازی ایتن هاوک به نام « یورش به حوزه ی شماره ۱۳ / Assault on Precinct 13 » نیز فیلمنامه نوشته بود، ظرف طنز و هجویه های خود را با بار سیاسی بیش از حدی پر کرده است که فیلم گنجایش آن را ندارد. به این ترتیب فیلم به یک فیلم هیجانی معمولی در شاخه ی فیلم های هجوم به خانه تبدیل می شود که ایده های مهم آن درباره ی نژاد، طبقه ی اجتماعی و خشونت به واسطه ی تمایل آن برای انطباق با ویژگی های این ژانر، قربانی می شوند. فیلم «پاکسازی» مشخصاً نکات مهم و زیادی در ذهن داشته، اما هرگز نمی تواند آنها را واقعاً شرح دهد.

پاکسازی از اون دست آثاریه که در گام اول از فیلمهای هم ژانر خودش متمایزه چرا که این روزها، به ندرت فیلمی ترسناک با ایده ای متفاوت و قوی عرضه می شه و همین ایده در کنار پیش نمایشی جذاب و البته بودجه ناچیز 3 میلیون دلاری، باعث شد که پاکسازی حدودا 28 برابر هزینش درآمد داشته باشه تا در کنار آثار مشابهی مثل اره و فعالیتهای ماوراء الطبیعه قرار بگیره و برای افزایش این شباهت، قراره قسمت دومی هم داشته باشه؛ اگر چه به لحاظ کیفی و ماندگاری چندان نسبتی با اونها نخواهد داشت.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

با اینکه نوشته های ابتدایی پاکسازی شبیه به جملاتی است که در بعضی آثار اکشن و ترسناک دیده شده اما وضعیت فعلی فیلم معکوسه و ظاهرا  هر ساله فقط بجز 12 ساعت ناقابل، همه چی در جامعه خوبه . متاسفانه ضعفی که از همون چند دقیقه ابتدایی جلب توجه می کنه، فیلمبرداری دوربین رو دست زائد و کارگردانی غیرحرفه ای اثره؛ حتی علاوه بر این، معدود پلان های ظاهرا تنش زا و غافلگیرکننده که به سبک و سیاق معمول این گونه آثار وجود داره، به قدری مبتدیانه کار شده که تفاوتی در بودن یا نبودن اونها وجود نداره چراکه هیچ حسی رو ایجاد نمی کنن، جدا از این مشکلات، ایرادات و کمبودهای زیادی هم در فیلمنامه وجود داره.

قطعا بی خاصیت ترین کاراکتر فیلم هنریـه (دوست پسر زوئی ) که یه سری سکانس دونفره زائد هم با زوئی دارن اما خوشبختانه با حرکت احمقانه ای که این کاراکتر در یک سوم ابتدایی انجام می ده از فیلم حذف می شه. در عین حال، جدا از اینکه هیچ کدوم از 4 عضو خانواده ساندین نکته ارزشمندی و برجسته ای ندارن، بدمنهای فیلم و اون فرد سیاهپوست هم صرفا کارکرد هیجانی پیدا می کنن و هیچ وجه شخصی و ویژه ای برای اونها هم نوشته نشده تا جایی که یکی از مهم ترین نکاتی که به نظرم جیمز موناکو (نویسنده و کارگردان) قصد ارائش رو داده و در تیتر هم بهش اشاره کردم، به شکلی از آب دراومده که کسی بهش توجه نکرده و پوستر و پیش نمایش پاکسازی، کم وبیش فیلم غریبه ها Strangers رو تداعی می کرد.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

سال قبل اِتان هوک ( جمیز ساندرین ) فیلمِ شوم Sinister رو در اکران داشت که انصافا هم اثر ترسناکی بود و تا یک ساعت ابتدایی یه کار متفاوت و جذاب ولی نیم ساعت پایانیش، به قدری داستان تنزل پیدا کرد که کل فیلم رو زیر سوال برد، حالا یه جورایی این قضیه در پاکسازی به شکلی برعکس اتفاق افتاده. یک ساعت ابتدایی پاکسازی با فیلمنامه و کارگردانی ضعیف خودش کمتر مخاطبی رو راضی می کنه و صرفا ایده فیلم و اتفاقاتی که در ادامه انتظارش کشیده می شه، مخاطب رو همراه می کنه اما نیم ساعت پایانی اگر چه همچنان در حد یه اثر دلهره آور درجه یک نیست اما با وارد شدن اکشن های به شدت جذاب ِتن به تن و خونین به همراه تعلیق و غالفلگیری های نصفه و نیمه ای که رخ می ده تا اندازه ای قابل قبول، مخاطب رو راضی می کنه و اگر چه نه جدی اما تلنگر کوچکی همبه وضعیت اجتماعی ترسیم شدش می زنه و دقیقا در پایانی ترین لحظه، شاید بشه گفت حرفه ای ترین پلانِ فیلم دیده می شه.
منبع: سایت نقد فارسی و Myturn.blogsky.com

تفسیری دربارۀ موزیک‌ویدئوی Back to You از سلنا گومز

$
0
0
موزیک ویدئوی رسمی این قطعه که توسط اسکات کادمور کارگردانی شده بود، یک ماه بعد در یوتیوب منتشر شد.  تخیل تصویری این موزیک ویدئو از یکی از فیلم‌های موج نوی فرانسه به نام «پیرو خله» الهام گرفته شده است. البته فضای موزیک ویدئو تصویرگر صحنه‌های بسیار خیال‌‎انگیزتری است. در صحنه‌های ابتدایی سلنا در یک لباس پَردارِ نفیسِ سبزرنگِ پولک‌دوزی‌شدۀ یقه‌بسته‌ دیده می‌شود، در حالی که به مردی (آندرِی کاپچنکو) با پوششی متفاوت خیره شده است. سپس این دو سوار یک ماشین بدون سقف می‌شوند و در نهایت سر از یک مرتع ییلاقی در می‌آورند. سلنا در این صحنه‌ها لباس‌هایی بر تن دارد که مختص نواحی ییلاقی فرانسه است: یک دامن سپید روستایی و یک پیراهنِ آستین‌کوتاهِ نارنجی‌ و‌ زردِ کمرکوتاه. و رقص تابدار (twist dance) او نیز یادآور سبک دختران فرانسوی در دهۀ ۶۰ میلادی است.

با وجود این، این ویدئو مملو از غرایب اصلی فیلم‌سازی گودار است: تدوین مقطّع، شکستن مرز میان مخاطب و شخصیت‌های نمایشی، دیالوگ‌های ملودرام، رنگ‌‎‌بندی‌ای شامل رنگ‌های اصلی و تند، و نئورئالیسمی کارتونی. سینمادوستان فوراً با مشاهدۀ صحنه‌هایی که غرق در رنگ‌های عمیق و پیوسته متغیّر است و یادآور صحنۀ میهمانی در ابتدای فیلم «پیرو خله» است به مشابهت‌های میان این دو پی می‌برند. گفتگوهای دیوانه‌واری که بین طرفین ردوبدل می‌شود به‌نوعی تأکیدی است بر سبک زندگی بورژوازی و سطحی‌ای که پیرو قصد دارد از آن بگریزد. آنها ماشینی را به آتش می‌کِشند، و عاشق می‌شوند و فارغ.

***


از منظری سلنا در این ویدئو نیز دنبالۀ موزیک‌ویدئوهای Fetish  و Wolves را گرفته است. فضای دوگانه‌ای که تجسّم‌کننده دو اقلیم متضاد هستند. به عبارتی بیانی نمادین از جهان عواطف انسانی. از یک سو، جهان واقع با تمام وحشت‌ها، سختی‌ها، مشکلات و دردسرهایش، و از سوی دیگر، جهان رویاگون و خیالی اوهام که بهشتی گمشده‌ در سراچۀ ذهن هر انسانی ساخته است. جهان روزمرگی‌ها و آدم‌های سطحی در برابر جهان شادی‌ها و هیجانات اصیل. جهان طبیعت در برابر جهان ماشینی و تکنولوژیک امروز. تقابل اصالت و تصنّع. آیا واقعا پسر و دختر صحنۀ جشن یک شخص واحد نیستند؟! کسی که در ازدحام انسان‌های غریبه با خود دیگرش هم‌پا می‌شود و تنها غریبۀ آشنای خودش است؟ اگر دقت کنیم دو فردی که در دو طرف سلنا در این صحنه دیده می‌شوند شبیه ویکند و جاستین هستند، کسانی که به نوعی هرگز آن لنگه جورِ سلنا نبوده و نیستند، و آن شخص سوم اما کیست؟ کسی که هرگز سلنا او را ندیده و نشناخته، اما با او راحت است، کسی که حتی در صحنه ماشین‌سواری نیز سلنا را نمی‌شناسد و می‌گوید «تو کمی شبیه سلنا گومز هستی»؟!






آنها نه از در که از پنجره خارج می‌شوند و ماشینی را برای سفر خود به سرقت می‌برند: تمامی این‌ها نشان‌دهنده سرّی، پنهانی و باطنی بودن این رابطه است. رابطه‌ای نهفته و غیرمتعارف. در شبی پرجنب و جوش، در ضیافت نورها و رنگ‌ها، او دست قرین و هم‌زاد خودش را می‌گیرد و از این غوغا می‌گریزد؛ اما به کجا؟ به دنیای اصیل و نخستینی طبیعت، به جایی که به‌واقع حس راحتی و صمیمیت می‌کند با آن. به دنیای عواطف لگام‌گسیخته، که حرکات نمایشی سلنا پیش از آنکه به دل طبیعت بزنند نمایان‌گر آن است. سلنا چند حالت عاطفی و حسی را که از بنیادین‌ترین عواطف بشری هستند به طور نمونه‌وار پیش از جدا شدن از ماشین و زدن به دل طبیعت اصیل به اجرا در می‌آورد؛ یعنی جهان بی‌مرز احساسات بشری که طبیعت نمود جهان‌شمولی از آن است.
 




سلنا در تمامیِ این صحنه‌های پر از شادی و جنب و جوش لباسی قرمز رنگ و محرک بر تن دارد. همان شرابی که در آهنگ Wolves در برابر کبودِ آب به آن اشاره می‌کند. عشق، حرکت و گشودگی نسبت به طبیعت و هستی. اما در صحنه‌ای که بدبینی و نابودی در آن رخ می‌دهد، یعنی صحنۀ آتش زدن ماشین، لباسی کبود بر تن دارد، نماد ترس‌ها، دودلی‌ها و وحشت‌ها، نماد جدایی‌ها و کشاکش‌های درونی انسان‌ها در زندگی. اما کتابی که در آن صحنه در دستان او و هم‌زادش قرار گرفته چه ارتباطی می‌تواند با این فضا داشته باشد؟  آیا می‌تواند نمادی از آگاهی بشر به گناهان و جرم‌های خود باشد؟ نماد جدایی از خلسه‌های طبیعی و یگانگی با جوهره نخستینی طبیعت و ورود به اقلیم خودآگاهی و تشخیص که باعث بروز بدبینی‌ها، نزاع‌ها، و قضاوت‌های بشری می‌شود؟ بله، کتاب در این صحنه می‌تواند نماد آگاهی‌ای باشد که مانع یگانگی انسان با طبیعت و استغراق او در شادی‌ها و خلسه‌های اصیل بشری است.


طول عمر یو پی اس چقدر است؟

$
0
0
از این مطلب میتوانید در خرید انواع یو پی اس استفاده کنید یعنی میزان دوام باتری ها در مدل های مختلف و سرعت شارژ در قیمت انها تاثیر دارند و باید در خرید دقت نمایید که عمر باطری ها با توجه به این نکته که عمر تمام تجهیزات مرتبط با برق با میزان استفاده و نگهداری اصولی آن ارتباط مستقیم دارد لذا باطری یو پی اس هم از این قاعده متثـنی نبوده و عمر باطری یو پی اس غیر از میزان استفاده و نگهداری مناسب از باطری و تاثیر عوامل محیطی در باتری ، استاندارد بودن خود باطری در یو پی اس ها مهمترین عامل در اطمینان بخشی به عملکرد یو پی اس است چراکه قسمت اصلی یو پی اس را باتری تشکیل میدهد.

باطری های با طول عمر بالا را بشناسید
battery باتری های یو پی اس با طول عمر بالا | یو پی اس | باتری

بنابراین باتری یو پی اس از نظر ساختار داخلی و تجهیرات تشکیل یافته آن نیز از عوامل مهم در تهیه یک یو پی اس مناسب برای کارکرد دارد.

ساختار داخلی باطری یو پی اس به 2مدل معروف میتوان اشاره کرد ( انواع باتری یو پی اس ) :

مدل اسیدی (سُرب اسید): از قدیمی ترین و مناسب ترین باتری هایی که در یو پی اس ها استفاده میشود مدل سُرب اسید هستند که طول عمر بالای 5سال را بوده و دوام متوسط دارند و این مدل دارای ؛
باطری های درپوش باز (مایع)
باطری های درپوس بسته (خشک) است .
VRLA BATTERY باتری های یو پی اس با طول عمر بالا | یو پی اس | باتری

در مدل درپوش بسته که به سرویس یا نگهداری خاصی احتیاج ندارند چراکه درپوش کاملا بسته ای دارند و خریداران علاقمند به خرید یو پی اس هستند که نگهداری آسان و سرویس کم نیازمند باشد پس از مدلی که دارای باتری درپوش بسته هستند تهیه میکنند..



مدل نیکلکادمیوم و لیتیوم: در مدل های جدید بیشتر استفاده میشود و با سرعت بالا شارژ شده و طول عمر این نوع باطری ها بیشتر از 10سال عمر داشته.
apc battery باتری های یو پی اس با طول عمر بالا | یو پی اس | باتری

متوسط عمر باتری های یو پی اس چقدر است؟
اکثر یو پی اس ها از باطری مدل اول یعنی باطری اسیدی ساخته میشود چراکه عمر این نوع باطری ها متوسط و قابل قبول بوده و از نظر قیمت مقرون به صرف تر هستند و به جهت اینکه باتری درپوش بسته استفاده میکنند و نگهداری آسان است. پس نوع باتری سرب اسید درپوش بسته میتوان پرکاربردترین باطری در یو پی اس استفاده میشود نام برد.

البته در یو پی اس هایی که قیمت بالا دارند به خاطر عمر بیشتر و همچنین جهت سرعت شارژ آنها از باتری های نیکل کادمیوم و لیتیوم استفاده میشود چراکه با سرعت بالا شارژ میشوند و این برتری را از مدل دیگر متمایز میکند.

!!نقـــــــــــــد و بررســــــــــــی کتاب!!

$
0
0
[b]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


سلــــــــــــــــام دوستان !!
خوب اینجا کتاب هارو نقد میکنم و درباره ی یک کتاب به طور کامل توضیح میدم : )
امیدوارم خوشتون بیاد..
هرچند که کتاب خون خیلی کمه توو این سایت : )


+

بیــــــــــــــــــــــــــنوایان ♥

بینوایان نام رمان معروفی نوشته ویکتور هوگو نویسنده سرشناس فرانسوی است.!!
وی در کتاب بینوایان به تشریح بی‌عدالتی‌های اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه می‌پردازد، همان عوامل و محرک‌های اجتماعی که منجر به انقلاب کبیر فرانسه شد. انحصار توزیع قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملاً بی اطلاع بودند، سبب ایجاد معضلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه فقیر فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشی از همین تحولات زیرساخت‌های اجتماعی جامعه فرانسه بود. ویکتور هوگو در خلال پردازش شخصیت‌های داستان و روانشناسی آنها، نحوه درگیری و دخالت آنان را در این نهضت اجتماعی و توده‌ای نشان می‌دهد.



کمتر کسی پیدا می‌شود که به طریقی با این کتاب آشنا نباشد. کتاب بینوایان با عنوان اصلی Les Misérables شاهکار ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این رمان به معنای واقعی کلمه غذای کاملی برای روح انسان است. کتابی که بدون تردید ازجمله ماندگارترین رمان‌هایی خواهد بود که به عمر خود می‌توانید بخوانید.

کتاب بینوایان به صورت سوم شخص روایت می‌شود و در آن نویسنده زمان به جلو و عقب می‌کشد و ماجراهای مختلف را روایت می‌کند. این اثر هرآنچه را که لازم است درباره فرانسه قرن نوزدهم بیان کرده و یک اثر تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه محسوب می‌شود. ویکتور هوگو ۱۷ سال را صرف نوشتن این اثر برجسته کرده است.


حسینقلی مستعان، مترجم، در ابتدای کتاب بینوایان زندگی نامه‌ای از هوگو و همچنین معرفی کوتاه از آثار او ارائه کرده است. در مقدمه مترجم بر چاپ پنجم نوشته است:


***بینوایان هوگو مسلما هرگز کهنه نخواهد شد و هرگز اهمیت و ارزشش تقلیل نخواهد یافت. این یکی از کتب انگشت‌شماری است که اگر هزاران توفان سهمگین و سیل بنیان‌کن از مکتب‌ها و سبک‌ها از سرشان بگذرد همچنان استوار خواهند ماند و چیزی از عظمت ابدی‌شان کاسته نخواهد شد.***



همچنین مترجم در مقدمه چاپ اول و دوم کتاب بینوایان می‌نویسد:

***تاثیر این شاهکار بزرگ ادب و اخلاق، در وجود من چندان شدید و نافذ بود که به یک‌دفعه مطالعه‌اش اکتفا نکردم و پس از مدتی کوتاه که طی آن هیچ‌گاه دل و جانم را از یادش خالی نمی‌یافتم، مطالعه‌اش را از سر گرفتم، و نه فقط یک‌دفعه، بلکه بار سوم هم که بینوایان را خواندم حرص و ولعی که به مطالعه این کتاب در خود احساس می‌کردم تسکین نیافت تا سرانجام به ترجمه‌اش مصمم شدم، از دو سال و نیم پیش، از تابستان ۱۳۰۷ به این کار همت گماشتم و اکنون نتیجه زحمتم را، به عنوان خدمت ناقابلی به عالم معرفت و ادب، به خوانندگان محترم و هم‌وطنان عزیز تقدیم می‌دارم.***




همان‌طور که در توضیحات مترجم خواندید، از زمانی که او ترجمه کتاب بینوایان را شروع کرد، دقیقا یک قرن می‌گذرد. پس از چاپ اول و دوم کتاب، مترجم، ترجمه را بارها و بارها ویرایش کرده و به گفته خودش تجدید نظر و اصلاح کرده است تا چیزی از آن برای خوانندگانی که چندان دقیق نیستند نامفهوم نماند. اما قبل از پرداختن به داستان کتاب و معرفی آن به این نکته اشاره کنم که در خوب بودن ترجمه این کتاب شک نکنید.

در زمان ترجمه کتاب، بر سر عنوان آن بحث‌هایی وجود داشت که حسینقلی مستعان در دفاع از این عنوان چنین توضیح می‌دهد:


***من در دفاع از بینوایان گفتم و نوشتم و اثبات کردم که کلمه‌‌ای فقط به گدا و فقیر و بدبخت از لحاظ مادی و مالی اطلاق نمی‌شود، بلکه به افراد فاقد اخلاق و تقوا و دیگر فضایل انسانی هم میزرابل می‌گویند؛ و در زبان فارسی کلمه‌ای بهتر از بینوایان برای آن نمی‌توان یافت، زیرا که این کلمه درست مثل میزرابل به کسانی که برگ و نوای اخلاقی و روحی ندارد نیز اطلاق می‌شود.***


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


در پشت جلد کتاب بینوایان آمده است:

***خلاق، فضیلت، پستی، ستم، رویدادهای تاریخی؛ با ژرف‌اندیشی بررسی می‌شود و تناردیه، فانتین، ماریوس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه‌ای در برابر هم قرار می‌گیرند و اثر جاودانه‌ای می‌آفرینند. اگرچه بینوایان از عشق‌های خیال‌انگیز سرشار است، اما جلوه واقع‌بینانه زندگی مردم معاصر ویکتور هوگو در آن، کاملا دیده می‌شود.***

ویکتور هوگو در کتاب بینوایان تمامی مفاهیم مهم قرن نوزدهم فرانسه از جمله بی‌عدالتی، فقر و فلاکت، سیاست‌، اخلاقیات و ضداخلاقیات، مذهب و… را مورد نقد قرار می‌دهد و داستانی شگفت‌انگیز، امیدبخش، عبرت‌آموز، اخلاقی، غم‌انگیز، اجتماعی و روانکاوانه خلق کرده است.

خوب بودن و بزرگی این اثر هرچه بگوییم همچنان کم است. بینوایان را باید خواند و بزرگی آن را لمس کرد. اما لازم است به یک نکته در مورد این کتاب اشاره کنیم. همان طور که پیش‌تر هم گفتیم، ترجمه این کتاب یک ترجمه خوب و روان است که شاید در ابتدا، متن کتاب مشکل به نظر برسد اما کمی که جلو بروید کاملا با آن ارتباط برقرار می‌کنید ولی در کتاب اشتباهات املایی و نگارشی به چشم می‌خورد که باعث تاسف است. من به عنوان مخاطب به هیچ وجه دوست ندارم که این رمان حتی یک اشتباه هم داشته باشد. هرچند در یک رمان تقریبا ۲۰۰۰ صفحه‌ای، ۲۰ یا ۳۰ اشتباه زیاد نیست اما ای‌کاش نشر امیرکبیر یک ویرایش بر روی این کتاب انجام دهد و آن را بدون نقص در اختیار مخاطبان قرار دهد.

از روی این اثر بی‌نظیر، فیلم‌ها و انیمیشن‌ها و تئاترهای بسیار بسیار زیادی ساخته و اجرا شده است. (از جمله می‌توان به فیلم Les Miserables ۲۰۱۲ اشاره کرد که در آن هیو جکمن، راسل کرو و ان هاتاوی بازی می‌کنند. این فیلم توانسته سه جایزه اسکار بگیرد و اثری بسیار دیدنی است. پیشنهاد ما این است بعد از خواندن کتاب حتما این فیلم را هم ببینید.) اما اجازه بدید که اشاره کنم لذت خواندن کتاب بسیار بسیار بیشتر از این موارد است.[/b]
[/b]

یادی از گذشته: نوار کاست و باقی قضایا!

$
0
0
یکی از آن چیزهایی که همیشه آدم را به فکر می اندازد این است که چطور ظرف مدت 20-30 سال تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده؟ یعنی الان در بیشتر خانه ها آدم هایی زندگی می کنند که آهنگ گوش کردن با گرامافون و صفحه های ونیل یادشان است، نوار کاست 60 دقیقه ای و 90 دقیقه ای و دردسر پر کردن یکی از آنها با آهنگ های مورد علاقه را به یاد دارند، CD man را دیده اند و شاید هم حسرت داشتنش را خورده اند، MP3 Player های با کلاسی که به آنها آیپاد می گفتند توی خاطره هایشان نقش بسته و الان یک هندزفری به موبایلشان وصل می کنند و با علیرضا قربانی می خوانند "ارغوان شاخه همخون جدا مانده من، آسمان تو چه رنگ است امروز؟".
یعنی این حد از تغییرات اگر در هر زمینه دیگری بود شاید صدها سال طول می کشید اما تکنولوژی آنقدر سریع پیشرفت می کند که در حد فاصل نوجوانی تا میانسالی یک نفر می تواند از صفر به صد یا حتی هزار برسد. یکی از آن چیزهایی که خاطره مشترک خیلی از ماهاست نوار کاست است. اگر الان به یک بچه 8-9 ساله یک نوار کاست نشان بدهید و بپرسید این چیست احتمالا جواب خاصی نخواهد داشت. اما خیلی از ما با این موجودات خاطره ها داشته ایم!

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

آن موقع واحد سنجش اندازه یک موزیک مگابایت نبود، دقیقه بود. چون کاست ها نمی فهمیدند مگابایت و کیلوبایت چی به چی است و فقط یک نوار قهوه ای رنگ داشتند که همیشه برای کودکی ما سوال بود چطور آهنگ از روی آنها پخش می شود تا اینکه بعدا بزرگ شدیم و از مغناطیس و میدان و جهت گیری برایمان گفتند تا دوزاری محترم جا بیفتد! نوار که تمام می شد باید برش می گرداندیم و از آن طرف دوباره آهنگ ها را رویش پر می کردیم. یعنی نیم ساعت این طرف، نیم ساعت آن طرف. کلا یک ساعت آهنگ روی یک فضای 10 در 5 سانتیمتری. الان نیست که روی یک قطعه ای کوچکتر از بند انگشت بشود کل زندگی هنری یک خواننده را ذخیره کرد. باید آن قدر با دقت آهنگ ها را انتخاب می کردیم که نوار قهوه ای رنگ هدر نرود. تازه وظیفه ایجاد کردن مکث بین دو آهنگ هم با خودمان بود!

بعد اگر میخواستیم یک آهنگ خاص را پیدا کنیم باید دکمه >> را نگه می داشتیم و چند دقیقه چند دقیقه جلو می رفتیم تا برسیم به آن. حرفه ای ها و آهنگ بازها البته می دانستند چند ثانیه نگه داشتن آن دکمه کذایی چند دقیقه نوار را جلو می برد و فوری به آهنگ مورد نظر می رسیدند. بعد اگر می خواستیم نوار را برگردانیم سر جای اولش دو راه داشتیم. یا بگذاریمش داخل دستگاه و اجازه بدهیم خودش نوار را برگرداند، یا یک لوله خودکار پیدا می کردیم با تکنیک اعجاب انگیزی که ترکیبی از غنی سازی با سانتریفیوژ و ملخ هواپیماهای تک سرنشین بود برمیگشتیم اول ماجرا.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

آن موقع هنوز hp و adata و sandisk و امثال آنها هم نبودند. اگر هم بودند ما نمیدیدیم. TDK بود، Maxell بود و جناب سونی آبی و مشکی که خیلی هم گران تر از بقیه بودند و مگر درباره سلکشن (!!) های خیلی خاص کسی سمتشان نمی رفت. این بود که maxell پلنگی برای خودش ابهتی داشت و اگر کمی هم بیشتر خرج می کردید به جای 60 دقیقه می توانستید یک کاست 90 دقیقه ای بخرید. البته شاید الان زیاد فرقی نداشته باشد، اما آن موقع 30 دقیقه برای خودش خیلی بود. خدا نکند که نوار داخل دستگاه پاره می شد. آن وقت بود که باید قیچی و چسب و پیدا می کردیم و مثل یک جراح قلب، دوباره دو سر نوار قهوه ای را به هم می چسباندیم. اینطور بود که آهنگ نازنینمان می شد "هیچ تنها و غریبی.... غربت تمام دنیا...." و الی آخر. آن موقع ضد حال این جا ها معنی میشد!
منبع: sakhtafzarmag.com

سه طلاقه چیست؟

$
0
0
سه طلاقه اصطلاحی است فقهی و به زنی گفته می‌شود که سه بار از همسر خودش دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
طلاق گرفته باشد. سه‌طلاقه کردن زن به معنی نفی رجوع و ازدواج مجدد همان مرد با اوست مگر اینکه زن با مرد دیگری به عنوان دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
محلل ازدواج کرده و این مرد فوت کند یا آن زن را طلاق دهد.

در مورد سه طلاقه کردن، بین کارشناسان قوانین شرعی اختلاف نظر وجود دارد. برخی از آنان این رسم را بخشی مهم از قوانین شرع دانسته و حفظ حق سه‌طلاقه کردن زنان را لازم می‌دانند هر چند لزوماً استفاده از این حق را توصیه نمی‌کنند. در مقابل، برخی دیگر معتقدند که سه‌طلاقه کردن را می‌توان ممنوع کرد بی آنکه به اعتقادات اصولی مسلمانان لطمه‌ای وارد شود. بر اساس دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فقه شیعه و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فقه اهل سنت اصطلاح سه طلاقه تعاریف متفاوتی دارد.
بسیاری از زنان مسلمان و گروه‌های مدافع حقوق بشر، در کشورهای مسلمان همواره خواهان تغییراتی در این مورد بوده‌اند. به گفته آنها «سه طلاقه» کردن همسر از سوی شوهر و بویژه ادای سه بار لفظ طلاق در یک نشست، باعث می‌شود که زن مورد ظلم واقع شود و مشکلات روانی و مالی زیادی نیز بر او تحمیل شود. در مقابل حامیان «سه طلاقه» کردن می‌گویند که از این قانون اسلامی تفسیر درستی نشده است.

در فقه شیعه
بنا بر دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فقه شیعه سه طلاقه کردن زن وقتی تحقق می‌پذیرد که مردی همسر خود را طلاق دهد، سپس در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ایام عده یا پس از تمام شدن وقت عده با او ازدواج کند، آنگاه برای بار دوم همسر خود را طلاق دهد و همانند بار اول یا در ایام عده یا پس از انقضای مدت عده با او ازدواج کند، آنگاه برای بار سوم همسر خود را طلاق دهد. این زن سه طلاقه به شمار می‌آید. پس همان گونه که ملاحظه شد، سه طلاقه کردن در سه مرحله و سه زمان صورت می‌گیرد و بنا بر فقه شیعه، نمی‌توان همسر خود را در یک نوبت سه‌طلاقه کرد.
در فقه اهل سنت
در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فقه اهل سنت سه طلاقه کردن در یک مجلس نیز صحیح و معتبر است و احکام سه‌طلاقه را در بارهٔ آن صادق می‌شمارند. ایشان معتقدند که یک مرد مسلمان طبق رسوم برای سه طلاقه کردن زنان اجازه دارد با سه بار تکرار لفظ «طلاق» یا سه بار خواندن صیغه طلاق در یک مرحله، زن خود را طلاق دهد. برخی حتی از طریق نامه، تماس تلفنی و اخیراً پیام‌رسان‌ها، همسرانشان را طلاق داده‌اند.
محلل

اگر زنی سه طلاقه شود، شوهر سابقش حق ازدواج مجدد با او را نخواهد داشت مگر این که به اصطلاح فقهاء محلل پیدا شود، یعنی آن زن با مرد دیگری غیر از شوهر اولش ازدواج کند. در چنین صورتی اگر شوهر دومش از دنیا برود یا آن زن را طلاق دهد، پس از پایان زمان عده، شوهر اول می‌تواند با او ازدواج کند.


گاه زن و شوهری که پس از سه‌طلاقه شدن، پشیمان شده و قصد ازدواج با هم را داشته باشند، فردی را به عنوان محلل به استخدام خود درمی‌آورند.

مخالفان رسم سه طلاقه کردن زنان با استفاده از محلل نیز مخالف هستند و خواستار لغو این رسم شده‌اند. به گفته آنان، استفاده از محلل به معنی نادیده گرفتن و تحقیر عنصر عاطفه و علاقه در روابط زناشویی است.

سه طلاقه شاه و شیعه شدن وی

$
0
0
روزی سلطان خدا بنده بر همسر خود خشمگین شد و در یک جمله او را سه طلاقه کرد ولکن (به دلیل علاقه بسیار زیاد به همسرش)، خیلی زود پشیمان شد؛ لذا علماء اهل سنت را گرد آورد و نظر آنها را جهت حال این مشکل پرسید.

آنها جملگی گفتند: «چاره نیست جز اینکه نخست مُحَلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند تا پس از آن مُحَلّل، شما بتوانید باز او را به زوجیّت خود در آورید.»
سلطان گفت: «این کار بر من بسیار گران است، لکن شما در هر مسألهای با هم اختلاف نظر دارید و در مسائل مختلف اقوال گوناگونی دارید، آیا در این مسأله هیچ قول دیگری ندارید؟»
گفتند: «نه»
آنگاه یکی از وزرای سلطان گفت: «در شهر «حلّه» عالمی است که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است سلطان آن عالم را احضار کند، شاید مشکل را حل کند.»
عالمان سنّی گفتند: «علامه، مذهب باطلی دارد و “رافضیان افرادی بیخرد و کم عقل هستند” و اصلاً در شأن سلطان نیست که چنین مرد سبک سر و بی عقلی را به حضور بپذیرد.»
سلطان گفت: «احضار او بیفائده نیست.»
 
پس چون علامه (اعلی الله مقامه) حاضر شد قبل از حضور او، علماء مذاهب چهارگانه اهل سنّت در نزد سلطان حاضر بودند.
هنگامی که علامه(ره) وارد مجلس شد، بدون هیچ ترس و واهمهای، نعلین خود را به دست گرفت و داخل در جمع شد و با صدای بلند گفت: «السلام علیکم» و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفته و درکنار سلطان نشست.
علماء سنی حاضر در مجلس گفتند:‌ «آیا ما به شما نگفتیم که شیعیان افرادی سبک سر و بی خرد هستند؟»
سلطان گفت: «درباره اعمال او از خودش سؤال کنید.»
آنها به علامه گفتند: «چرا سلطان را سجده نکردی و آداب و تشریفات را انجام ندادی؟»
علامه(ره) گفت: «رسول الله ـ صلیالله علیه و آله ـ از هر سلطانی برتر بود و کسی بر او سجده نکرد بلکه فقط به او سلام میدادند و خدای تعالی نیز فرموده:
«فَإذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّموا علی أنفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِنْدَ اللهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً»[1]
یعنی: پس چون داخل خانهها شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند خوش است.»
از طرف دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.»
پس از او پرسیدند: «چرا جسارت کردی و در کنار سلطان نشستی؟»
فرمود: «چون جای دیگری برای نشستن موجود نبود و از طرفی سلطان و غیر سلطان با هم مساویاند ولذا جسارتی به محضر سلطان نکردهام.»
از علامه پرسیدند: «چرا کفشهای خود را با خود داخل مجلس آوردی؟ هیچ آدم عاقلی در محضر سلطان چنین میکند؟»
علامه فرمود: «ترسیدم حنفیها آن را بدزدند همانطور که ابوحنیفه نعلین رسول اکرم ـ صلی‌الله علیه و آله ـ را دزدید.»
ناگهان حنفیها برآشفتند و فریاد بر آوردند که: «ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر ـ صلی‌الله علیه و آله ـ کجا؟ تولد ابوحنیفه صد سال پس از وفات رسول اکرم ـ صلیالله علیه و آله ـ واقع شده است.»
علامه فرمود: «ببخشید، اشتباه کردم، لابد سارق نعلین رسول خدا ـ صلیالله علیه و آله ـ شافعی بوده است. این بار شافعیها برآشفتند که شافعی در روز وفات ابوحنیفه به دنیا آمده است و دویست سال پس از رحلت رسول خدا ـ صلی‌الله علیه و آله ـ متولد شده است.
علاّمه گفت: «شاید کار مالک بوده است.»
مالکیها هم مثل حنفیها و شافعیها اعتراض و انکار کردند.
علامه فرمود: «پس قطعاً سارق، احمد بن حنبل بوده است.»
حنابله هم به انکار و تکذیب او پرداختند.
در این لحظه علامه(ره) رو به سلطان کرد و فرمود:
«ای سلطان، دانستی که هیچ یک از رؤسای این مذاهب چهارگانه اهل سنت در زمان حیات رسول الله ـ صلی‌الله علیه و آله ـ و حتی صحابه آن حضرت حاضر نبوده‌اند، پس برگزیدن ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمدبن حنبل بعنوان مجتهد و رئیس مذهب از بدعتهای ایشان است بطوری که اگر یکی از خود این علما حاضر در مجلس، افضل و اعلم از این چهارتن باشد، به او اجازه و حق اینکه بر خلاف فتوای یکی از آن چهارتن فتوایی بدهد نمیدهند.»
در اینجا سلطان به حالت پرسش از اهل سنّت سؤال کرد: «آیا درست است که هیچ یک از رؤسای مذاهب أربعه در زمان رسول خدا ـ صلیالله علیه و آله ـ و صحابه او نبودهاند؟»
علماء عامّه همگی گفتند: «آری نبودهاند.»
آنگاه علامه(ره) گفت: «ولی ما شیعه هستیم و پیروی میکنیم از أمیرالمؤمنین ـ علیهالسّلام ـ که جان رسول الله ـ صلیالله علیه و آله ـ برادر، پسر عمّ و وصیّ اوست.»
سلطان چون متوجه حقانیّت مذهب علامه(ره) شد از او پرسید: «نظر شیعه درباره‌ طلاق صادره از من چیست؟»
علامه(ره) فرمود: «آیا سلطان طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفر عادل جاری نموده است؟»
سلطان گفت: «نه»
علامه فرمود: «در این صورت طلاقی را که سلطان جاری کرده است باطل میباشد، زیرا فاقد شرائط صحّت است.»
آنگاه سلطان بدست علامه به مذهب حقّه شیعه، مشرف شد، و به خطباء و حاکمان شهرها و سرزمینهای تحت سیطرهاش پیام فرستاد که از این پس با نام ائمه دوازدهگانه ـ علیهمالسّلام ـ خطبه بخوانند و به نام ائمه اطهار، سکّه، ضرب کنند و نام ایشان را بر دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حضرات ائمه ـ علیهمالسّلام ـ بنگارند.
___________________
[۱] . سوره نور آیه ۶۱٫
Viewing all 32628 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>